بعد از کلی وقت..
سلام! آوا صحبت میکنه یه مدت نیومدم نینی وبلاگ چقدر عوض شده اینجاا خب چخبر خوبین خوشین؟ میخوام خاطرات گذاشتنو دوباره شروع کنم ^~^ بزارین یه توضیح کلی از این چند وقت بگم عید خیلی خوبی داشتم شیراز بودم و خب عیدیم هم گوشی و مانگا بود:] توی عید یکی از اقواممون رو بعد کلی وقت دیدم تازه از استرالیا یکم اومده بودن ایران و خب خیلی خوب بوددد باغ داییم رفتم و اونجا با یه گربه دوست شدم و اسمشو گذاشتم شدو شدو دوتا دوست هم داشت که براشون اسم گذاشتم ولی یادم نمیاد😅 ولی خب تنها کسی که اومد پیشم شدو بود و دوستاش نمیومدن خلاصه کلی بیرون رفتیم از جمله سیرک و بولینگ ازونجایی که جایی که رفتیم بولینگ مال آشنامون بود دو ساعت رایگان بازی کردیم...